سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات علمی و ارتباطات جهانی

نظر

فیلم سگ کشی

برای دیدن فیلم کلیک کنید

نویسنده و کارگردان: بهرام بیضایی

مدیر فیلمبرداری: اصغر رفیعی جم

تدوین: بهرام بیضایی

موسیقی متن: وارتان ساهاکیان، صبا خضوعی

طراحی صحنه و لباس: ایرج رامین فر

چهره پرداز: فرهنگ معیری

صدابردار: جهانگیر میرشکاری، مهران ملکوتی

بازیگران: مژده شمسایی، مجید مظفری، میترا حجار، رضا کیانیان، داریوش ارجمند، احمد نجفی، حسن پورشیرازی، فردوس کاویانی، حبیب دهقان نسب، بهزاد فراهانی، عنایت بخشی، کاظم افرندنیا، کامران باختر، رابعه اسکویی، اسماعیل شنگله، ...

سال ساخت: 1379

فروش در اکران تهران: 330 میلیون تومان

 

خلاصه داستان

یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی، که سال گذشته شوهرش، ناصر معاصر را به حال قهر و به گمان رابطه ای میان او و منشی شرکتش ترک کرده بود، با پایان جنگ به تهران برمی گردد و شوهرش را می بیند که ورشکست شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه می شود که شریک شوهرش با صحنه سازی، تمامی سرمایه ی شرکت را برداشته و به طور غیر قانونی از مرز خارج شده و شوهرش مانده با تمامی بدهی های شرکت و فشارهای طلبکاران. گلرخ کمالی وظیفه ی خود می داند در جبران سوءظن بیجای خود، حالا به نجات شوهرش بشتابد و با تلاش برای پرداخت خرید طلبها و اثبات بی گناهی او، و گرفتن رضایت شاکیان از شوهرش، برای آزادی اش از زندان بکوشد. در واقع، گلرخ کمالی با ساده دلی اش وارد حرفه و دنیایی می شود که با اندیشه های او فرسنگها فاصله دارد. دنیای داد و ستد بازار. او با یک یک طلبکاران و شاکیان وارد بده بستان و معامله می شود تا رضایت آنها از شوهرش را جلب کند. و در این کار تا جایی پیش می رود که دیگر راه بازگشت ندارد و می فهمد وارد جنگی شده که دیگر نباید در آن شکست بخورد. او همه را تحمل می کند. از تحقیر و توهین تا آزار و تجاوز، و در پایان شوهرش را آزاد می کند، و شوهرش به عنوان تشکر طلاقنامه اش را به او می دهد. گلرخ کمالی هان در می یابد که همه ی این بازی صحنه سازی شوهرش بوده که با ترساندن و گریزاندن شریکش سرمایه ی شرکت را تصاحب کند، و حالا با در دست داشتن رضایت شاکیان - که گلرخ گرفته - عملا صاحب قانونی آنست و قصد دارد به عنوان اولین قدم با منشی شرکتش برای ماه عسل به خارج برود. گلرخ ضربه را با وقار و سختی تحمل می کند. اما نقشه ی ناصر معاصر نمی گیرد، زیرا شریک بازگشته ی او، و دیگرانی که گلرخ را در تمامی دوندگیهایش دنبال می کردند نیز به اندازه ناصر معاصر هشیار و منتظر بوده اند و حالا از راه می رسند و...